سلام خوبي؟؟؟ راستش چيزي كه شنيدم چون مربوط به يكي از دوستام بود برام آزاردهنده بود شايد اگه براي شما مي گفتم اونقدري كه من رو آزار داد براي شما آزار دهنده نباشه... راستش داستان از اين قراره كه دوستم تصادف كرده... با پاترول زده به يه دختره! همونجا هم دوتا ماشين ديگه از پشت ميزنن بهش جوري كه ماشي يه سه متري مياد جلو! ظاهرا دختره هم دختر فراري بوده! پليسم كه مياد كروكي بكشه به دوستم مي گه كه چي بهم ميدي ماشينتو نخوابونم؟؟ دوستمم ميگه چي ميخواي؟ پليسه هم ميگه مادي نه هاااا!!! بعد دوستم شيشه ي ماشينو ميكشه بالا ولي يارو پليسه با كمال خونسردي تمام مشخصات دوستم رو توي يه كاغذ مي نويسه ميذاره جيبش! بعد دختره رو مي برن بيمارستان تو بيمارستان دختره با گوشي دوستم زنگ مي زنه به دوست پسرش بعد به داداشش بعدشم ميگه حالم خوبه فردا بياين دادگاه رضايت ميدم. بعد داداشش مياد گير ميده به دوسته من كه خواهر من الان بايد تو فرديس كرج سركار باشه!!!(اونا تو ميدون صنعت شهرك غرب زدن به دختره!!!) بعد خلاصه شب ميره خونه يه پسره زنگ ميزنه ميگه سلام با مهشيد كار دارم! دوستم ميگه مهشيد كيه؟ پسره ميگه هموني كه با ماشين زدي بهش!!! بعد دوستم ميگه اون كه اسمش فاطمه بود. پسره ميگه ماشينت چيه؟ دوستم ميگه پاترول پسره ميگه ببين يه قرار با من بذار من مهشيد رو راضي ميكنم رضايت بده...!!! بعد صبح ميرا دادگاه دختره ميگه من رضايت نميدم!!!
ادامه دارد...