هیچکی از رفتن من غصه نخورد
هیچکی با موندن من شاد نشد
وقتی رفتم کسی قلبش نگرفت
بغض هیچ آدمی فریاد نشد
وقتی رفتم کسی غصش نگرفت
وقتی رفتم کسی بدرقم نکرد
دله من میخواست تلافی بکنه
پس چشه هیچکسی عاشقم نکرد
وقتی رفتم نه که بارون نگرفت
هوا صافو خیلی هم آفتابی بود
اگه شب میرفتمو خورشید نبود
آسمون، خوب میدونم ماهتابی بود
دم رفتن کسی گفت سفر بخیر
که واسم غریبو ناشناخته بود
اما اون وقتی رسید که قلب من
همه ی آرزوهاشو باخته بود
چهره هیچکسی پژمرده نبود
گلا اما همه پژمرده بودن
کسایی که واسشون مهم بودم
همه شاید یه جوری مرده بودن
وقتی رفتم کسی غصش نگرفت
وقتی رفتم کسی بدرقم نکرد
دله من میخواست تلافی بکنه
پس چشه هیچکسی عاشقم نکرد
شعر از خوانده مهستی
پاو1ب: ( مامنم ، فرشته تولدم ... همه روزهات ، مبارک و قشنگ . )
پاوب2: ( ممنون از همه دوستایی که توی متن قبلی از نظر فکری کمکم شدن و اینقدر خوب سختی و مشکلات و پیش خودشون تعبیرو تحلیل کردن ... همیشه موفق باشین توی همه کاراتون ... )
پاوب3: ( مرگ پایان کبوتر نیست )